هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد...

خط خطی های ناشیانه طفلی گریزپا

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد...

خط خطی های ناشیانه طفلی گریزپا

۴ مطلب با موضوع «یک تکه دل» ثبت شده است

خرده های دل

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۳ ق.ظ
بسم ربی ...
نمی شود
گاه
 بعضی ویرانه ها را نمی شود از نو ساخت
اگر هم بشود 
دیگر مثل سابق نیست
دل ویرانه ایست 
که 
حتی
 یادش نیست
 کی
 آباد بوده
که بخواهد مثل سابق شود
.
تَرَک های دیوار با ترک های شیشه 
زمین تا آسمان فرق دارند
یکی می شکند
آن یکی می ریزد

وقتی تو نیستی

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ
بسم ربی ...

وقتی تو نیستی وارنه ام !
هیچ چیز سر جایش نیست
مثلا حواسم، اصلا معلوم نیست کجاست
نه که ندانم کجاست، می دانم، پیش توست
ولی 
نمی دانم تو کجایی.
وقتی تو نیستی ویرانه ام!
به پاییز می ماند احوالم 
مثل برگ های خشکم  
و زیر پای دلتنگی صدای خش خش قلبم ...
وقتی تو نیستی
"وقتی قرار نیست که فردا ببینمت 
جان دادنم برای تو امروز بهتر است"*

اللهم عجل لولیک الفرج
_________________________________
*بیت از مسعود اصلانی

بی دل

يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ب.ظ

بسم ربی ...

پسر بچه ای نفس نفس میزند : هه هه هه

مادر دست بر زانو می گذارد: یاعلی 

و بلند می شود

پسر بغض کرده

 مشت گره کرده

مادر اما با این که نمی بیند 

با اینکه درد دارد

 دلداری می دهد: آرام کمی آرام تر، چیزی نیست پسرم 

به گمانم فقط کمی کمرم...

پرواز کن

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۱ ب.ظ
بسم ربی ... 

گاهی دلت را هوای پرواز است، هوای پریدن، هوای بالا رفتن. 
می خواهی دستانت را مثل پرنده ها باز کنی و بپری.
اما آنقدر گرفته - دلت را می گویم- که هیچ جا نمی رود، همین جا کنار خودت می ماند، توی چاه.
گرفتاری
دلبستگی داری
پاگیر چیزهایی شدی که جدا شدن از آن ها جانت را می گیرد.
اما نمی دانی پرواز را بهایی نیست جز جان. 
جانت را بگیر کف دستت، برو خیالت راحت باشد می ارزد.
یک جان ناقابل را می دهی و سبک بال می شوی
اوج می گیری، می روی بالا
و از آن بالا هر که را قبلا بزرگ می پنداشتی ریز می بینی
و آنکه را دور می دیدی حالا نزدیکتر از رگ گردن می بینی
ارزشش را دارد 
جانت را بگیر کف دستت
دستت را بگیر بالا
خوب خریداری دارد...

پرواز کن