برای تو
سه شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ب.ظ
بسم ربی ...
آغاز می کنم غزلم را به نام تو
گوشم، به انتظار جواب سلام تو
لبخند می زنی و دلم قنج می رود
اما دلی که برده ای از من حرام تو
من چون کبوترم که شکارش نکرده ای
جلدم بدون ارزن و گندم به بام تو
گفتم بیا و دست دلت را به من بده
دنیا همیشه نیست عزیزم به کام تو
گفتی خیال وصل مرا می کنی ولی
حاشا اگر دوباره بیفتم به دام تو
ر.مهدوی